محمد حسینی در جلسه رونمایی کتاب «همه چهارشنبه‌های ما» گفت که نویسندگان این مجموعه راه بسیار طولانی و دشواری را در پیش دارند و نویسنده شدن به خصوص در کشور ما کار سختی است. قاسم‌علی فراست نیز گفت که نویسندگان جوان باید با رویدادهای ادبی ایران و جهان آشنا باشند.  به گزارش مهرگیلان، جلسه رونمایی از […]

محمد حسینی در جلسه رونمایی کتاب «همه چهارشنبه‌های ما» گفت که نویسندگان این مجموعه راه بسیار طولانی و دشواری را در پیش دارند و نویسنده شدن به خصوص در کشور ما کار سختی است. قاسم‌علی فراست نیز گفت که نویسندگان جوان باید با رویدادهای ادبی ایران و جهان آشنا باشند.

n00238419-t
 به گزارش مهرگیلان، جلسه رونمایی از کتاب «همه چهارشنبه‌های ما» با حضور نویسندگان این مجموعه داستان، دکتر عبدالسمیع، کاردار فرهنگی هند در ایران، قاسمعلی فراست، محمد حسینی، حمیدرضا شاه‌آبادی و احسان عباسلو ، مدرس کارگاه داستان‌نویسی بنیاد شعر و ادبیات داستانی و نویسنده در بنیاد شعر و ادبیات داستانی برگزار شد.

قاسمعلی فراست، نویسنده رمان «غار آبی» در ابتدای این نشست، با اشاره به  ارزشمندی راه نویسندگی و اهمیت کتابخوانی در رشد  و اعتلای انسان واقعی گفت: می‌خواهم سخنی از ویکتور هوگو را به شما نویسندگان عزیز بگویم. به قول او، خوش به حال کسی که یا به کتاب دسترسی داشته باشد یا با دوستانی معاشرت کند که کتابخوان باشند. به نظر من حاضران در این جلسه هم کتاب می‌خوانند و هم دوستان اهل کتاب دارند.

وی با تأکید بر لزوم آمادگی جامعه برای پذیرش نویسندگان جوان گفت: نویسنده جوان باید بتواند خود را در میان جامعه نویسندگان نشان دهد و از اتفاقات جمعیت‌های نویسندگی در داخل و خارج از ایران باخبر باشد وگرنه همچون چراغی کم سو در گوشه‌ای، نور ضعیفی از خود منتشر می‌کند که راه را برای کسی روشن نخواهد کرد.

فراست در پایان با توجه به تعداد زیاد نویسندگان مجموعه داستان «همه چهارشنبه‌های ما» از چهار نویسنده این کتاب، تجلیل کرد و نسخه‌ای از این کتاب را به انضمام لوح تقدیر به آن‌ها داد.

در این بخش از جلسه رونمایی، حمیدرضا شاه‌آبادی، نویسنده رمان «دیلماج» گفت: در ابتدا تصمیم گرفتم، بیایم و درباره کارگاه‌های داستان‌نویسی برایتان صحبت کنم. اینکه آیا می‌شود داستان‌نویسی را آموزش داد یا نه؟ این سؤال مورد اختلاف بسیاری از افراد در این حوزه است و هرکدام پاسخی جداگانه برای آن دارند اما امروز می‌خواهم به‌جای این حرف‌ها، برایتان، خاطره‌ای را تعریف کنم که تا امروز در هیچ جا و برای هیچ‌کس حتی عزیزترین آدم‌های زندگی‌ام تعریف نکرده‌ام.

شاه‌آبادی افزود: این خاطره تا امروز از زبان من بازگو نشد. شاید چون، فکر می‌کردم باید فضای و زمان مناسبی برای تعریف کردنش فرا برسد. ۳۰ سال پیش درحالی‌که با دوستانم با قطار در سفر بودم، با صحنه‌ای مواجه شدیم که تا امروز در یاد من مانده است و تا همیشه خواهد ماند. بماند که قرار بود به کجا سفر کنیم  اما در نیمه‌های شب، مردی مؤدب درِ کوپه ۶ نفره ما را زد و از ما، با لحن احترام‌آمیزی خواست که در کنارمان بنشیند. نحوه استفاده او از صدا و شیوه انداختن نفسش در گلو برای حرف زدن، شبیه جاهلان و  داش‌مشتی‌ها بود اما کلماتی که به کار می‌برد، باکلاس بود.

شاه‌آبادی گفت: آن مرد، پس از کمی صحبت پیشنهاد داد باهم مشاعره کنیم. ما هم، که جوانانی حدوداً ۲۰ ساله بودیم با پیشنهاد او موافقت کردیم. او از همه شاعران کلاسیک و جدید ایران شعرهای زیادی خواند. از حافظ و سعدی گرفته تا شاملو، اخوان، مشیری و فریدون توللی. نام توللی بیش از همه در ذهن من ماند چون در آن سن و سال اسمش برایم، تازگی داشت. شعر خواند و شعر خواند و شعر خواند تا اینکه مأمور قطار درِ کوپه را باز کرد و محترمانه خواست تا بلیت‌هایمان را ببیند اما آن مرد بلیت نداشت. آن مرد، خیلی باادب گفت، آقا من بلیت ندارم. مأمور قطار گفت که می‌توانم به شما بلیت بفروشم اما آن مرد بازهم درنهایت احترام گفت، آقا من پول ندارم. مأمور قطار او را تهدید کرد که اگر بلیت تهیه نکند، باید در ایستگاه بعد پیاده شود و بازهم مردِ محترم و باادب داستان، گفت چشم آقا، من در ایستگاه، پیاده می‌شوم. آن مرد در شبی که احتمالاً سرد بود، در وسط یک بیابان، پیاده شد و ما تازه بعد از چند دقیقه، به خودمان آمدیم. گفتیم، چرا ما ۶ جوان خام، برای او  با پول خودمان بلیت نخریدیم؟

وی ادامه داد: سال‌های سال با خودم فکر می‌کردم که زمانی در وسط یک قطار در بیابان کلمات زیادی رها شده و شاید من باید برگردم و آن کلمات را بردارم. به همین دلیل، یک بار تمام کلمات آمدند تا داستان آن مرد و آن شب، نوشته شود اما من آن داستان را ننوشتم. احتمالاً به همین دلیل است که از آن زمان به بعد آن مرد، در تمام قصه‌های من، حضور دارد.

شاه‌آبادی با وام گرفتن از این داستان، نویسندگان کتاب همه چهارشنبه‌های ما را مورد خطاب قرار داد و گفت: دوستان من، به قطار کلمات خوش آمدید. این کلمات، به شما اجازه می‌دهند که خانه‌های خالی ذهنتان را پرکنید. اگر احساس می‌کنید دنیایی که در آن زندگی می‌کنید، آن چیزی که می‌خواهید نیست، با  بهره‌گیری از کلمات می‌توانید دنیایی را که دوست دارید بسازید و برای همیشه در آن بمانید.

سپس محمد حسینی، نویسنده و برنده جایزه گلشیری، گفت: من فکر می‌کنم، در برخورد با هر چیزی ازجمله متن یا قصه، باید ببینیم آیا کسی که مدعی خلق است، در ادعایش موفق بوده با نه؟ رئیس جمهوری، آهنگر، راننده یا نماینده مجلس فرقی نمی‌کند. البته می‌دانم که این، یک جلسه رونمایی است نه نقد کتاب اما ایرادی ندارد که وارد این موضوع هم بشویم.

حسینی افزود: به نظر من اگر قرار باشد با توجه به ادعایی که روی جلد کتاب نوشته شده است یعنی مجموعه داستان به این اثر بنگریم، نگارندگان از عهده ادعایی که کرده‌اند، برنیامدند. فکر می‌کنم همه آدم‌هایی که نامشان در این کتاب به عنوان نویسنده آمده است، تازه در ابتدای راه قرار دارند. آن‌ها، باید بدانند که برای تحقق هدفشان، راه درازی در پیش دارند و باید ریاضت‌های ادبی زیادی را از امروز به بعد تحمل کنند. البته این ریاضت‌ها پایانی ندارد و تا آخر کار با همه ما، همراه خواهد بود.

حسینی با تأکید بر لزوم وجود ویژگی‌های مشخص در یک متن برای تبدیل شدنش به داستان، بیان کرد: هر متنی باید چند ویژگی داشته باشد تا بتواند در جهان ادبیات ماندگار شود. ما می‌نویسیم تا کارمان خوانده شود. خلاقیت در فرم و فضای ارائه کار، می‌تواند به خوانده شدن کار ما کمک کند. باید دید در این کتاب حرف، نگاه یا اجرای تازه‌ای وجود دارد یا نه؟ با این فرض که هیچ‌یک از نکاتی که گفتم در این کتاب نباشد باید دید که آیا تعلیق در کتاب «همه چهارشنبه‌های ما» وجود دارد؟ همان‌طور که می‌دانید، تعلیق می‌تواند، خواندن کتاب را به مخاطب تحمیل کند.

وی تاکید بر این که وظیفه دارد به‌عنوان سخنران صادقانه حرف‌هایش را بزند، افزود: هر چند این حرف‌ها نظرات من است و نظرات من قطعاً وحی منزل نیست اما فکر می‌کنم، در بسیاری از این داستان‌ها، آسان گرفتنِ کار، دیده می‌شود. خساست در به‌کارگیری کلمات، نکته بعدی است که به پیکر بسیاری از نوشته‌های این کتاب، آسیب زده است. برخی داستان‌های این کتاب، ساختار جوک را دارند یعنی از غافلگیر کردن مخاطب در پایان کار، استفاده می‌کنند که به نظر من اشتباه است.

حسینی  درباره کلیت کتاب «همه چهارشنبه‌های ما» اظهار کرد: اگر این کتاب را شروع به کارِ بسیاری از دوستان حاضر در این اثر بدانیم باید گفت که راهِ طولانی در پیش است. نویسنده شدن، در سرزمین ایران کار سختی است. کشور ما اگر در هیچ حوزه‌ای قدرتمند نباشد، به دلیل پیشینه نیرومندش در ادبیات، جایگاه خوبی در این حوزه دارد و کسی که می‌خواهد در این میدان فعالیت کند ناچار به تحمل سختی‌ها و درد و رنج بسیار است.

چهار نویسنده دیگر در این بخش لوح یادبود و کتاب «همه چهارشنبه‌های ما» را از دست محمد حسینی دریافت کردند.

احسان عباسلو که مدرس کارگاه نویسندگی نگارندگان این کتاب بود، در ادامه جلسه رونمایی گفت: من از همه دوستانم که نظراتشان را درنهایت صداقت و دوستی مطرح کردند، سپاسگزارم. این سه نفر، در ذهن من از خیلی‌ها دوست‌داشتنی‌ترند و هرجا قرار باشد نشست یا رونمایی انجام شود، نام این سه تن به ذهنم، می‌آید.

عباسلو در ادامه، اظهار کرد: من از ابتدا، بنا نداشتم که روی صحنه بیایم و حرفی بزنم اما حالا که دعوت شدم باید بگویم، خوشحالم که سه سخنران این رونمایی، از سه منظر مختلف با نویسندگان کتاب «همه چهارشنبه‌های ما» حرف زدند.

وی با اشاره به سخنان محمد حسینی درباره سختی و درد و رنج موجود در مسیر نویسندگی، گفت: با محمد حسینی موافقم که راه، راه سخت و پردردی است اما می‌خواهم به همه تأکید کنم که اگر در کارگاه داستان‌نویسی، کسی نیاموزد که چطور باید داستان نوشت، شاید ایرادی نداشته باشد اما مهم‌ترین نکته این است که در پایان دوره بتوانیم نگاه کردن به داستان را بیاموزیم. همیشه اختلاف آراء وجود دارد و تجربه شخصی هیچ‌کس با دیگری یکسان نیست.

عباسلو درپایان به برخی شایعات درباره نبود اسم خودش در این کتاب، اشاره کرد و گفت: من نام خودم را در این کتاب ننوشتم چون هیچ زحمتی در نوشتن آن نکشیده بودم. همیشه گفته‌ام که نمی‌خواهم هیچ وقت از زحمت دیگران به نام خودم استفاده کنم.

دیگر نویسندگان این کتاب، لوح تقدیر و کتاب همه چهارشنبه‌های ما را از دست استادشان احسان عباسلو دریافت کردند و پایان بخش این جلسه رونمایی، از زحمات دکتر عبدالسمیع کاردار هند در ایران تجلیل شد./انتهای پیام/ایبنا